یکی از بنده های خدا

سرگرمی آموزشی خبری

یکی از بنده های خدا

سرگرمی آموزشی خبری

این وبلاگ در جهت اطلاع رسانی مطالب آموزشی به دانش آموزان وسایر علاقمندان و ایجاد آرامش درونی با تاکید بر سخنان بزرگان دینی و ائمه اطهار و نوابغ علمی می باشدا در جهت رشد عاطفی و پرورش دینی و اخلاقی بایه ریزی خواهد شد و در این میان از سایر علاقمندان هم در جهت پربار شدن این وبلاگ دریافت نظر و ایده خواهد شد زیرا انسان بدون مشورت ودریافت نظرات و خودسنجی به جایی نخواهد رسید پس از همه ی کسانی که این وب را در اندک زمان ملاحظه می نمایند تقاضامندم یکی از بنده های خدا را و سایر دوستان که با من همکاری دارند یاری نمایید.


الهی! ای خالق بی‌مدد و ای واحد بی‌عدد، ای اول بی‌هدایت و ای آخر بی‌نهایت. ای ظاهر بی‌صورت و ای باطن بی‌سیرت، ای حی بی‌ذلت ای بخشنده بی‌منت، ای داننده رازها، ای شنونده آوازها، ای بیننده نمازها، ای شناسنده نامها، ای رساننده گامها، ای مطلع بر حقایق، ای مهربان بر خلایق، عذرهای ما بپذیر که تو غنی و ما فقیر و بر عیب‌های ما مگیر که تو قوی و ما حقیر، از بنده خطا آید و ذلت و از تو عطا آید و رحمت

استفان هاوکینگ ریاضیدان، فیزیکدان نجوم و

سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۴:۵۵ ب.ظ

سخنان خواندنی استفان هاوکینگ (ریاضیدان، فیزیکدان نجوم و نابغه کیهان شناسی)

 

 

 

فکر مرگ قریب الوقوع زندگیم را دگرگون کرد/ بچه‌ای باهوش و بسیار تنبل بودم!

استفان هاوکینگ ریاضیدان، فیزیکدان نجوم و نابغه کیهان شناسی در سخنرانی نادری که در "رویال آلبرت هال" لندن انجام داد گفت: تا 8 سالگی قادر به خواندن و نوشتن نبودم.

 

استفان هاوکینگ که با تئوری های مربوط به سیاه چاله ها به شهرت رسید یک نابغه علم کیهان شناسی است که از بیماری فلج مغزی رنج می برد.

 

وی در سخنرانی نادری که در "رویال آلبرت هال" لندن و با کمک یک دستگاه ترکیب کننده صدا که یکی از همکارانش در کمبریج در سال 1985 برای وی ساخت از داستان زندگی خود گفت.

 

مهم ترین دانشمند حال حاضر انگلیس در این سخنرانی با بیان 15 واژه در دقیقه موفق شد برای اولین بار درباره 69 سال زندگی خویش سخن بگوید.

 

وی در پاسخ به این سئوال که چرا یک مغز تا این حد فاضل باید در بدنی اینچنین نامطلوب زندانی شود، گفت: "نمی دانم. اما می دانم که فکر به مرگ قریب الوقوع زندگی مرا دگرگون کرد. بسیار زیباست وقتی بفهمی که ماندن در دنیا با ارزش است. من نابغه ام چون ترس از مرگ همواره همراه من است."

 

این کیهان شناس انگلیسی افزود: "من پسربچه ای باهوش و بسیار تنبل بودم. درس خواندن مرا به وجد نمی آورد. من خواندن و نوشتن را در 8 سالگی آموختم. خواهرم فیلیپا همیشه بسیار با استعدادتر از من بود. زمانی که کشف کردم بیمار هستم با خودم حساب کردم که کلی کار برای انجام دادن دارم و ناگهان تمایلم به انجام این کارها شکوفا شد."

 

هاوکینگ در دبیرستان با همکلاسی های خود درباره خدا و بی انتهایی حرف می زد. در 13 سالگی اولین سوزش ها و دردها در دستهایش را احساس کرد اما به وی توضیح دادند که این دردها از اثرات رشد است و جای هیچ نگرانی نیست و او باور کرد.

 

وی در این خصوص گفت: "بسیار بد می نوشتم. به طوریکه معلم زبان انگلیسی ام را به کل نا امید کرده بودم. اما همکلاسی هایم من را انیشتین صدا می زدند."

 

به این ترتیب به خاطر نبوغی که در فیزیک از خود نشان داد درهای آکسفورد به رویش باز شد. "یک ساعت در روز درس می خواندم. باورم شده بود که یک فرد با استعداد هستم و نباید خودم را به طور جدی مشغول درس خواندن کنم."

 

به تدریج، دردها غیرقابل تحمل شد. به همین دلیل هاوکینگ را بستری کردند. تشخیص اولیه، بیماری " اسکلروز جانبی آمیوتروفیک" را نشان داد که اشتباه بود. این تشخیص باعث شد که 3 سال امید به زندگی را از دست بدهد.

 

اما پس از آن شروع به مطالعه کردن، فهمیدن، کشف کردن و نوشتن درباره کیهان از "بیگ بنگ تا سیاه چاله ها" کرد و به این ترتیب تحولی در دنیای فیزیک نجوم به وجود آورد.

 

سپس وارد دانشگاه کمبریج شد و در همانجایی که زمانی "اسحاق نیوتن" بود یک کرسی ریاضی به دست آورد. سپس ازدواج کرد که حاصل آن سه فرزند بود. در سال 1985 به دلیل بیماری التهاب ریه پزشکان نای وی را قطع کردند و از آن زمان دیگر نتوانست حرف بزند. باوجود این 43 سال داشت و هنوز زنده بود و مغزش شگفتی دانشمندان زمین را برمی انگیخت.

 

به گفته "جیم الخلیلی" استاد فیزیک دانشگاه "سوری" که هاوکینگ را در این کنفرانس همراهی کرده بود این بیماری نقش چندانی در بروز نبوغ وی نداشت. وی در این باره گفت: "به اعتقاد من استفان فردی است که سرنوشتش از قبل مقدر شده است.

 

شاید ترس از مرگ موجب شد که وی در یک دوره خاص توجهش را به علم افزایش دهد اما به اعتقاد من به وضوح معلوم است که وی انسانی متفاوت از دیگران است."

 

براساس گزارش لاستمپا، در رویال آلبرت هال لندن پس از پایان سخنرانی هاوکینگ، تماشاچیان به مدت دو دقیقه وی را تشویق کردند. هاوکینگ با تبسم عجیبی حضار را تماشا کرد و گفت: "فکر می کنم که مردم از تضادی که میان قدرت های فیزیکی تا این حد محدود من و عظمت طبیعت جهانی که با آن کار می کنم وجود دارد به وجد می آیند."

 

در این میان خانمی که در ردیف اول نشسته بود بدون هیچ خجالتی شروع به گریستن کرد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۷/۲۹
bayat1393 ا.ب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی