یکی از بنده های خدا

سرگرمی آموزشی خبری

یکی از بنده های خدا

سرگرمی آموزشی خبری

این وبلاگ در جهت اطلاع رسانی مطالب آموزشی به دانش آموزان وسایر علاقمندان و ایجاد آرامش درونی با تاکید بر سخنان بزرگان دینی و ائمه اطهار و نوابغ علمی می باشدا در جهت رشد عاطفی و پرورش دینی و اخلاقی بایه ریزی خواهد شد و در این میان از سایر علاقمندان هم در جهت پربار شدن این وبلاگ دریافت نظر و ایده خواهد شد زیرا انسان بدون مشورت ودریافت نظرات و خودسنجی به جایی نخواهد رسید پس از همه ی کسانی که این وب را در اندک زمان ملاحظه می نمایند تقاضامندم یکی از بنده های خدا را و سایر دوستان که با من همکاری دارند یاری نمایید.


الهی! ای خالق بی‌مدد و ای واحد بی‌عدد، ای اول بی‌هدایت و ای آخر بی‌نهایت. ای ظاهر بی‌صورت و ای باطن بی‌سیرت، ای حی بی‌ذلت ای بخشنده بی‌منت، ای داننده رازها، ای شنونده آوازها، ای بیننده نمازها، ای شناسنده نامها، ای رساننده گامها، ای مطلع بر حقایق، ای مهربان بر خلایق، عذرهای ما بپذیر که تو غنی و ما فقیر و بر عیب‌های ما مگیر که تو قوی و ما حقیر، از بنده خطا آید و ذلت و از تو عطا آید و رحمت

۴۰ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

دسته بندی زیبای انسان ها از دید دکتر شریعتی

دکتر شریعتی انسان ها را به چهار گروه زیر دسته بندی کرده است:

 

دسته اول

آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم نیستند.

عمده آدم‌ها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آن‌هاست که قابل فهم می‌شوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.

 

دسته دوم

آنانی که وقتی هستند نیستند، وقتی که نیستند هم نیستند.

مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویت شان را به ازای چیزی فانی واگذاشته‌اند. بی‌شخصیت‌اند و بی‌اعتبار. هرگز به چشم نمی‌آیند. مرده و زنده‌شان یکی است.

 

دسته سوم

آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم هستند.

آدم‌های معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می‌گذارند. کسانی که همواره به خاطر ما می‌مانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.

 

دسته چهارم

آنانی که وقتی هستند نیستند ، وقتی که نیستند هستند.

شگفت‌انگیزترین آدم‌ها در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه‌اند که ما نمی‌توانیم حضورشان را دریابیم، اما وقتی که از پیش ما می‌روند نرم نرم آهسته آهسته درک می‌کنیم. باز می‌شناسیم. می‌فهمیم که آنان چه بودند. چه می‌گفتند و چه می‌خواستند. ما همیشه عاشق این آدم‌ها هستیم. هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار می‌گیریم قفل بر زبانمان می‌زنند. اختیار از ما سلب می‌شود. سکوت می‌کنیم و غرقه در حضور آنان مست می‌شویم و درست در زمانی که می‌روند یادمان می‌آید که چه حرف‌ها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد این‌ها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۳ ، ۱۷:۲۹
bayat1393 ا.ب

 

ده آزمایش برتر جهان

 

در عصری که ما زندگی می کنیم آزمایش هایی که چشمان جهانیان را خیره می کند ازجمله آزمایش هایی که برای یافتن توالی اجزای یک ژنوم، شکافتن ذرات ریز اتمی در شتاب دهنده ها و تجزیه وتحلیل ستارگانی که با ما میلیاردها سال نوری فاصله دارند نیاز به میلیون ها دلار سرمایه گذاری دارند و تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از ابزارهای پیشرفته دراین آزمایش ها ماه ها به طول می انجامد.

 

«رابرت کریز» عضو گروه فلسفه دانشگاه نیویورک در استونی بروک که مورخ آزمایشگاه ملی بروک هیون هم هست، از فیزیکدانان خواست ده آزمایش برتر جهان فیزیک را نام ببرند. برخلاف انتظار عصر ما که آزمایش های پیچیده توسط تیم های برجسته دانشگاه ها و مراکز تحقیقات صورت می پذیرد ده آزمایش برتری که به عنوان زیباترین آزمایش های فیزیک در طول تاریخ انتخاب شد توسط ده فیزیکدان بسیار سرشناس انجام شده بود که دستیاران چندان زیادی هم نداشتند. ازهمه جالب تر این که این آزمایش هایی که در فهرست زیباترین آزمایش های فیزیک جای گرفتند نیازی به کامپیوترهای فوق پیشرفته بسیار مدرن نداشتند. این لیست در مجله این ماه Physics World به چاپ رسیده است . دراینجا به جای آن که به این آزمایش ها به ترتیب رتبه بپردازیم به ترتیب تقدم وتأخر زمانی انجام این آزمایش ها، به این ده آزمایش محبوب در فیزیک خواهیم پرداخت.

 

 

۱ـ اندازه گیری محیط زمین توسط اراتوستن رتبه هفتم را به دست آورد.

 

 هنگام انقلابین [اصطلاح اخترشناسیSolstice] در ظهر روزی که آفتاب در شهر آسوان مصر هیچ سایه ای ندارد به گونه ای که نور خورشید قادر است به طور مستقیم به ته یک چاه برسد، موردتوجه اراتوستن ـ کتابدار شهر اسکندریه در سه قرن پیش از میلاد مسیح ـ قرار گرفت. اراتوستن در چنین روزی درست هنگام ظهر که در آسوان سایه وجود ندارد در شهر اسکندریه سایه را اندازه گیری کرد، چاره ای نبود جز این که زمین را کروی درنظر بگیرد. چون سایه در اسکندریه نسبت به خط عمود هفت درجه بود. محیط هردایره ۳۶۰درجه است براساس اندازه گیری اراتوستن میان اسکندریه وآسوان ۷درجه فاصله بود. [واحد اندازه گیری درآن زمان به جای متر «Stadium» بود] با سفر میان دوشهر اسکندریه وآسوان معلوم شد که فاصله آن ها براساس واحد اندازه گیری Stadium، ۵۰۰۰ است. به این ترتیب هفت درجه از ۳۶۰درجه ۵۰۰۰ استادیوم اندازه گیری شده بود پس محیط زمین براساس محاسبات اراتوستن ۲۵۰۰۰۰استادیوم بود.

 

۲ـ آزمایش گالیله درمورد سقوط اجسام رتبه دوم را به دست آورد.

 

در اواخر دهه ۱۵۰۰میلادی گالیلیو گالیله که کرسی استادی دانشگاه پیزا را داشت دانش متعارف زمان خود را زیر سؤال برد . با انداختن دو شیء از بالای برج پیزا که وزنشان برابر نبود نشان داد که شیءسنگین تر زودتر از جسم سبک تر فرود نمی آید. اگر این کشف را در دوران ارسطو انجام داده بود به قیمت شغلش تمام می شد.

 

 3-آزمایش گالیله با گوی های غلتان برروی سطح شیب دار رتبه هشتم را به دست آورد.

 

 دراین آزمایش گالیله ثابت کرد که مسافت با زمان به توان دو نسبت مستقیم دارد وسرعت [Velocity که با علامت اختصاری Vنمایش می دهند] در جریان آزمایش ثابت باقی می ماند.

 

 

4ـ انکسار نور با منشور توسط نیوتن رتبه چهارم را به دست آورد.

 

 ایساک نیوتن درسالی به دنیا آمد که گالیله مرد. نیوتن فارغ التحصیل کالج تثلیث کمبریج (سال ۱۶۶۵) بود. این بار هم نیوتن دانش متعارف به جامانده از دوران ارسطو را زیر سؤال برد. تلقی مردم از نور خورشید مانند برداشت ارسطو بود ونور را خالص می دانستند. با وجودی که مردم رنگین کمان را دیده بودند. تا پیش از عبور نور از منشور وتجزیه آن به هفت رنگ حتی فکرش را نمی کردند نور متشکل از این رنگ ها باشد.

 

۵ـ آزمایش کاوندیش در مورد میله و پیچش رتبه ششم را به دست آورد.

 

 از تئوری هایی که نیوتن در مورد گرانش داده بود یکی این بود که نیروی جاذبه میان دوجسم رابطه مستقیم با جرم به توان دو و رابطه معکوس با فاصله به توان دو دارد. در قرن هجدهم، هنری کاوندیش برای اندازه گیری قدرت گرانش آزمایشی انجام داد او یک میله چوبی دومتری که به دوسر آن دوکره فلزی نصب شده بود انتخاب و با سیم این میله چوبی را آویزان کرد. با همین وسایل ساده کاوندیش موفق به اندازه گیری ثابت گرانشی gravitational Constant شد. این آزمایش زمینه اندازه گیری جرم زمین هم بود.

 

۶ـ آزمایش تداخل ـ نور یانگ مقام پنجم را به دست آورد.

 

همه تئوری های نیوتن درست از آب درنیامد. او می گفت نور از ذرات تشکیل شده است و به صورت موج منتشر نمی شود. در سال۱۸۰۳ توماس یانگ، درصدد برآمد به اثبات برساند نحوه حرکت پرتوهای نور به صورت موج است. او در پنجره سوراخی ایجاد کرد، همه پنجره ها را به دقت با پوششی ضخیم پوشاند بعد از یک آیینه برای تغییر جهت پرتویی از نور که از طریق این سوراخ وارد می شد، استفاده کرد با استفاده از یک کارت که عرض آن یک میلیمتر بود جلوی نیمی از سوراخ را گرفت در نتیجه به توالی نوارهای سایه و روشن مشاهده کرد، این پدیده در صورتی قابل توضیح است که پرتوهای نور مانند امواج در یکدیگر تداخل ایجاد کنند. بعدها این آزمایش را با دوسوراخ انجام دادند و نتیجه واضح تری به دست آمد.

 

۷ـ آزمایش پاندول فوکو رتبه دهم را به دست آورد.

 

دانشمندان سال پیش پاندولی را به قطب جنوب بردند و مهر صحت بر آزمایش زدند که در سال۱۸۵۱ توسط ژان برنارد لئون فوکو با یک پاندول آهنی ۳۰کیلوگرمی آویزان از گنبد پانتئون انجام شد. فوکو به گوی یک پاندول سوزن گرامافون وصل کرده بود و روی زمین زیر گوی حلقه ای از شن های مرطوب قرار داد. در مقابل حیرت همه نشان داد که با وجودی که حرکت پاندول به جلو و عقب هدایت شده بود اما پاندول حرکتی دوار انجام داد. یعنی در واقع کف پانتئون در حال گردش بود و یا به عبارت بهتر زمین در حال چرخیدن حول محور خود بود. در پاریس هر ۳۰ساعت پاندول در جهت عقربه های ساعت یک دور را کامل می کند. در نیمکره جنوبی این گردش در خلاف جهت عقربه های ساعت است. همانطور که دانشمندان معاصر نشان داده اند در قطب جنوب دوره گردش کامل پاندول ۲۴ساعت است.

 

۸ـ آزمایش قطره روغن میلیکان رتبه سوم را به دست آورد.

 

 قرن ها بود که دانشمندان الکتریسیته را چه در مورد رعد و برق چه الکتریسته ساکن ناشی از تماس برس با موی سر مشاهده کرده بودند. در سال۱۸۹۷ تامسون فیزیکدان بریتانیایی پایه گذار این دانش شد که الکتریسیته از ذراتی به نام الکترون که بار منفی دارند تشکیل شده است. رابرت میلیکان آمریکایی در سال۱۹۰۹ موفق به اندازه گیری بار منفی در الکترون ها شد. برای این کار از چندوسیله ساده استفاده کرد. با استفاده از افشانه هایی که ادکلن را به صورت افشانه درمی آورند روغن را در یک محفظه شفافی افشاند که دوطرف آن به دوسر یک باطری متصل بودند. به این ترتیب یک سر محفظه مثبت و سردیگر آن منفی بود.

زمانی که نیروی گرانش با نیروی جاذبه الکتریکی که قطرات روغن باردار را به سمت خود می کشید برابر می شد قطره در میان آسمان و زمین معلق می ماند. در واقع در حالت عادی این قطره به خاطر نیروی گرانش بایدپایین می افتاد اما در اثر نیروی جاذبه الکتریکی در حال حرکت به سمت قطب مخالف بود چون دونیرو برابر شدند این قطره روغن از حرکت بازایستاد. با همین وسایل ساده میلیکان موفق به اندازه گیری بار الکتریکی یک الکترون شد.

 

۹ـ آزمایش کشف هسته توسط رادرفورد مقام نهم را کسب کرد.

 

در سال۱۹۱۱ را در فورد و همکارانش با بمباران یک لایه بسیار نازک طلا با ذراتی به نام آلفا متوجه این حقیقت شدند که درصدی از این ذرات منحرف و درصدی درست در جهت مقابل بازمی گردند به این ترتیب رادرفورد موفق شد مدل قدیمی آرایش هسته و الکترون را که به «مدل کیک آلو» معروف بود به چالش بکشاند.

 

10ـ آزمایش ماکس پلانک و تئوری کوانتوم رتبه اول را کسب کرد.

 

 در مورد نور نه حق به جانب نیوتن بود ونه یانگ نه می توان نور را فقط ذرات فوتون دانست و نه امواج. در اوایل قرن بیستم ماکس پلانک و بعد آلبرت انیشتین نشان دادند که نور به صورت بسته های بسیار کوچکی منتشر و جذب می شود که به آن فوتون می گویند. در عین حال آزمایش های دیگر هم موجی بودن حرکت نور را به اثبات می رسانند.

برای اثبات در اینجا به جای آزمایش از سوراخ یانگ و پرتوهای نور از پرتوهای الکترون استفاده می شود. ذرات، براساس قوانین کوانتومی، پدیده ای شبیه به نور در آزمایش تداخل یانگ از خود برجای می گذارند اگرچه این آزمایش در سال۱۹۶۱ توسط کلاوس جانسون از توبینگن انجام شد اما در این سال ها دیگر یافته های دانش به قدری زیاد و گسترده شده بود که دیگر نمی توانست نام هایی ابدی مثل نیوتن و انیشتین در اذهان مردم دنیا بیافریند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۳ ، ۱۷:۲۸
bayat1393 ا.ب

زندگینامه بیل گیتس

"ویلیام هنری گیتس" سوم مشهور به "بیل گیتس" (Bill Gates)، در 28 اکتبر سال 1955 در یک خانواده ی متوسط در شهر "سیاتل" آمریکا به دنیا آمد. پدر بیل، "ویلیام هنری گیتس دوم"، وکیل دادگستری و یکی از سرشناسان شهر "سیاتل" است. مادر او آموزگار مدرسه و یکی از اعضای "هیئت مدیره" (United Way International) بود که در امور خیریه نیز فعالیت داشت. بیل گیتس در این خانواده و در کنار دو خواهر خود رشد کرد. بیل در کودکی بیشتر وقت خود را در کنار مادربزرگ سپری کرد و از او تاثیر بسیار گرفت. وی از همان دوران کودکی، روحیه ی رقابت طلبی خود را نشان داد و تلاش می کرد تا در هر زمینه ای از دوستان خود پیش باشد.

گیتس تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه ی ""Lakeside پشت سر گذاشت. در آغاز یکی از سال های تحصیلی، مسئولان مدرسه ی "Lakeside" تصمیم گرفتند با کمک خانواده ی دانش آموزان، یک سری کامپیوتر اجاره کنند و در اختیار دانش آموزان قرار بدهند. در این دوران، بیل گیتس با کامپیوتر آشنا شد و به سرعت، در بهره گیری از آن مهارت کسب نمود. وی نخستین نرم افزار خود را که یک بازی ساده بود در سن سیزده سالگی نوشت.

گیتس به همراه دوست خود "پل آلن" (Paul Allen ) که دو سال از او بزرگتر بود و در زمینه ی سخت افزار کامپیوتر هم مهارت داشت، بیشتر وقت خود را سرگرم برنامه نویسی در اتاق کامپیوتر ""Lakeside بود.

گیتس در سال 1973 وارد دانشگاه "هاروارد" شد و در آنجا با "استیو بالمر" (Steve Ballmer) که اکنون، رئیس بخش اداری مایکروسافت است آشنا شد. گیتس زمانی که در "هاروارد" بود یک نسخه از زبان BASIC را برای کامپیوتر MITS Altair طراحی کرد.

بیل گیتس در سال 1975 به همراه دوست دوران کودکی خود "پل آلن"، شرکت کوچکی با نام "مایکروسافت" (Microsoft) با شعار "در هر خانه یک کامپیوتر" بنا نهاد. مایکروسافت، انواع زبان های برنامه نویسی را برای کامپیوترهای گوناگون تولید می کرد. در آن زمان، مایکروسافت تنها چهل کارمند داشت که شبانه روز به شدت کار می کردند و کل فروش آن تنها  4/2 میلیون دلار در سال بود.

در سال 1980، شرکت IBM برای اینکه از بازار کامپیوترهای شخصی باز نماند، کامپیوتر خود را - که PC نام گرفت و کامپیوترهای امروزی نیز مبتنی بر آن هستند - ساخت و وارد بازار کرد. این شرکت تصمیم گرفت کار نرم افزار آن را به عهده ی شرکت دیگری بگذارد؛ این بود که شاهین خوشبختی بر دوش مایکروسافت نشست و IBM، قراردادی با شرکت کوچک مایکروسافت بست تا نرم افزارهای سازگار با کامپیوترهای شخصی IBM تولید کند.

کامپیوتر های جدید IBM از پردازنده های شانزده بیتی 8088 شرکت "اینتل" استفاده می کرد. بنابراین، مایکروسافت برای فروش زبان های برنامه سازی خود به یک سیستم عامل شانزده بیتی نیاز داشت. در آن زمان، شخصی به نام "تیم پاترسون" که در کارگاه خانه ی خود یک کامپیوتر شانزده بیتی کوچک ساخته بود، برای آن یک سیستم عامل ساده شانزده بیتی نوشت و نام DOS 86 را برای آن برگزید. بیل گیتس تمامی حقوق سیستم عامل DOS 86 را به بهای هفتاد و پنج هزار دلار به دست آورد. بیل گیتس و پل آلن، سیستم DOS 86 را متناسب با کامپیوتر های شخصی IBM تغییر دادند و با افزودن امکانات بیشتر، از آن یک سیستم عامل قوی شانزده بیتی ساختند. مایکروسافت، این سیستم عامل را MS-DOS نامید. سیستم های MS-DOS بر روی کامپیوترهای شخصی IBM جای گرفتند و IBM، درصدی از فروش کامپیوترهای PC خود را برای بهره گیری از MS-DOS به مایکروسافت می پرداخت. به تدریج امپراتوری بیل گیتس بر روی سیستم MS-DOS بنیان نهاده شد. از آن پس، مایکروسافت با تولید سیستم عامل گرافیکی Windows و دستاوردهای موفق دیگر، گام های بزرگتری به سوی موفقیت برداشت.

بنابر آخرین آمار، بیش از 95 درصد از دارندگان کامپیوترهای شخصی در سراسر جهان از دستاوردهای گوناگون مایکروسافت استفاده می کنند.

یکی از دلایل موفقیت "مایکروسافت" به گفته ی خود گیتس، به خدمت گرفتن افراد باهوش در این شرکت است.

هم اکنون بیل گیتس با دارایی بیش از پنجاه میلیارد دلار، ثروتمندترین مرد دنیا شناخته شده است. وی زمانی که تنها نوزده سال داشت، مایکروسافت را مدیریت می کرد. او به قدری سخت کوش بود که حتی گاهی چند روز محل کارش را ترک نمی کرد و به همراه کارمندان خود، به سختی، سرگرم انجام پروژه های گوناگون و سفارش مشتریان بود.

گیتس در سال 1994 با "ملیندا فرنج گیتس" ازدواج کرد که نتیجه ی آن یک دختر (متولد سال 1996) و یک پسر (متولد سال 1999) بوده است.

وی در سال 2000 از سِمَت مدیر عاملی کناره گرفت و "بالمر" را جایگزین خود کرد. پس از آن، به ادامه ی راه مادر پرداخت (بنا نهادن بنیاد خیریه) و با بیست و نه میلیارد دلار سرمایه، بنیاد خیریه ی "بیل و ملیندا" را بنا نهاد.

او در سال 2006 بیان داشت که از جولای 2008، کار در مایکروسافت را رها می‌کند، اما به دلیل علاقه ی زیاد، در کارهای برنامه‌نویسی به مایکروسافت کمک خواهد کرد. هم اکنون بیل گیتس به همراه همسر و فرزندان خود در شهر "سیاتل" ساکن است.

تا به امروز، مایکروسافت با بیش از چهل هزار کارمند در شصت کشور جهان و با درآمد خالص 25.3 میلیارد دلار در پایان سال مالی 2001، از جمله موفق ترین شرکت های ایالات متحده ی امریکا و یکی از راهبران صنعت کامپیوتر بوده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۳ ، ۱۷:۲۶
bayat1393 ا.ب

                                          زمان

 

هر روز صبح در بانک زمان من و شما 86400 ثانیه واریز و تا پایان شب به پایان می رسد .

 

هیچ برگشتی در کار نیست و هیچ مقداری از این زمان به فردا اضافه نمی شود.

 

- ارزش یک سال را دانش آموزی که مردود شده ، می داند.

 

- ارزش یک ماه را مادری که فرزند نارس به دنیا آورده ، می داند.

 

- ارزش یک هفته را سردبیر یک هفته نامه می داند.

 

- ارزش یک ساعت را عاشقی که انتظار معشوق را می کشد.

 

- ارزش یک دقیقه را شخصی که از قطار جا مانده .

 

- ارزش یک ثانیه را ان که از تصادفی مرگبار جان به در برده ، می داند.

 

باور کنیدهر لحظه ، گنج بزرگی است !

 

گنجتان را آسان از دست ندهید!

 

به یاد داشته باشید: زمان به خاطر هیچ کس منتظر نمی ماند!

 

فراموش نکنید:

 

- دیروز به تاریخ پیوست.

 

- فردا معما است.

 

- و امروز هدیه است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۳ ، ۱۷:۲۵
bayat1393 ا.ب
«غدیر» در زبان عربی به معنی گودال و «خم» نام محلی نزدیک منطقة «جحفه» است. که در آن روزگار چشمه‌ای روان و درختانی کهنسال داشت. به دلیل موقعیت سوق الجیشی «غدیر خم» حاجیان شهرها و سرزمین‌های مختلف عربستان پس از انجام مناسک حج و هنگام بازگشت به شهر و دیارشان در این منطقه از هم جدا می شدند. آنچه نام این محل را در تاریخ اسلام مهم و به یادماندنی کرده است به سال دهم هجری و تصمیم  پیامبر اسلام (ص) برای زیارت خانه خدا و به جا آوردن مراسم حج و اعلام ایشان مبنی بر اینکه امسال آخرین حج ایشان خواهد بود، برمی‌گردد. لذا مردم شهرها و مناطق مختلف عربستان به وسیله قاصدانی از این امر مطلع شدند.

 

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۳ ، ۱۶:۰۲
bayat1393 ا.ب
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۳ ، ۱۵:۵۱
bayat1393 ا.ب

عجایب بارگاه خسرو پرویز

 

از «هفت گنج» یا عجایب بارگاه خسروپرویز بارها در منابع مختلف نامى به میان آمده است.«ساسانیان» اثر «کریستین سن» یکى از منابعى است که به این عجایب اشاره کرده است و از گنج گاو، دستمال نسوز، تاج یاقوت‌نشان، تخت طاقدیس، طلاى مشت افشار، گنج بادآورد و شطرنجى از یاقوت و زمرد به عنوان عجایب هفت‌گانه بارگاه پادشاه ساسانى نام برده است. فردوسى نیز در قصیده ای، از «هفت گنج» خسروپرویز نام مى‌برد. هندیان بودایى هم به تقلید از «هفت گنج» خسروپرویز، پادشاه ساسانى، «هفت گوهر» را ترتیب داده بودند.

 

گنج گاو

 

کشاورز مثل هر روز، «غباز» (خیش گاو آهن) را برداشت و به سوى مزرعه حرکت کرد. به مزرعه که رسید توشه ظهر را زیر درختى گذاشت و با «غباز» به سمت راست مزرعه رفت. تا «غباز» را در زمین فرو کرد متوجه شیئى سخت شد. با دست شروع به کندن زمین کرد و ناگاه با ظرف قدیمى برخورد کرد. آن را بیرون آورد، ولى باورش نمى‌شد. ظرف پر از سکه بود. سکه را که نگاه کرد نام اسکندر روى آن حک شده بود. کشاورز براى نشان دادن حسن نیت خود نسبت به پادشاه خسروپرویز ظرف را نزد او برد. شاه فورا دستور داد تا مزرعه را بکنند و ظروف دیگر را از خاک بیرون بکشند. صد کوزه نقره و طلا که مهر اسکندر بر آن حک شده بود، از خاک بیرون آمد. خسرو پرویز، این گنجینه را که یکى از عجایب هفت گانه کاخش بود، گرفت و یکى از کوزه‌ها را به کشاورز داد. گنج را در جایى از کاخ مخفى کرد و آن را «گنج گاو» نامید.

 

دستمال نسوز خسرو‌پرویز

 

یکى دیگر از عجایب بارگاه خسروپرویز دستمال او بود. شاه بعد از هر غذا خوردن با دستمال، دست‌هاى خود را پاک مى‌کرد و چون کثیف و چرب مى‌شد آن را درون آتش مى‌انداخت تا آتش آن را تمیز کند، دستمال پاک مى‌شد ولى نمى‌سوخت. به احتمال قوى جنس این دستمال از پنبه کوهى بوده است.

 

تاج یاقوت‌نشان خسرو پرویز

 

از دیگر عجایب کاخ او تاج خسرویى بود. تاج خسرو پرویز از مقدار زیادى طلا و مروارید ساخته شده بود. یاقوت‌هاى به کار رفته در تاج طورى مى‌درخشید که به جاى چراغ در شب از آن استفاده مى‌کردند و یاقوت‌هایش همه جا را روشن مى‌کرد. زمردهایش چشم افعى را کور مى‌کرد. این تاج آنقدر سنگین بود که زنجیرهایى از طلا را از سقف آویزان کرده بودند و تاج را بر این زنجیرهاى طلا بسته بودند، طورى که تاج به هنگام نشستن شاه روى سرش قرار بگیرد و سنگینى تاج را احساس نکند.

 

تخت طاقدیس بارگاه خسروپرویز

 

یکى دیگر از عجایب بارگاه خسرو تخت طاقدیس اوست. شکل این تخت مانند طاق بود و جنسش از عاج و نرده‌هایش از نقره و طلا بود. سقف این تخت از زر و لاجورد بود. صور فلکی، کواکب، بروج سماوی، هفت اقلیم، صورت‌هاى پادشاهان، مجالس بزم و شکار، بر این سقف، حک شده بود. روى آن وسیله‌اى براى تعیین ساعت روز نصب شده بود. چهار یاقوت، هر یک به تناسب یکى از فصول سال دیده مى‌شد. بر بالاى آن وسیله اى بود که قطراتى مانند قطرات باران را فرو مى‌ریخت و صدایى رعدآسا به گوش مى‌رسید.

 

طلاى مشت افشار

 

خسروپرویز قطعه طلایى اعجاب انگیز داشت که به طلاى مشت فشار یا مشت افشار معروف بود. این قطعه طلا به اندازه مشت پادشاه و چون موم نرم بود. این قطعه زر به هر شکلى حالت مى‌گرفت. این قطعه طلا را از معدنى در تبت براى خسرو استخراج کرده بودند و200 مثقال وزن داشت.

 

گنج بادآورد

 

«گنج بادآورد» از عجائب دیگر دستگاه پرویز است. هنگامى که ایرانیان اسکندریه را محاصره کردند، رومیان ثروت شهر را در کشتى‌هائى نهادند تا به مکانى امن بفرستند، اما باد به جهت مخالف وزید و کشتى به سمت ایرانیان آمد. ثروت را به تیسفون بردند و «گنج باد آورد» نامی‌دند.

 

شطرنجى از یاقوت و زمرد

 

از عجایب دیگر دستگاه پادشاه ساسانی، شطرنج مخصوصى از جنس یاقوت و زمرد بود.

 

خسروپرویز شاید از معدود پادشاهانى باشد که از همسرش نیز در برخى از منابع تاریخى به عنوان یکى از عجایب دربار او نامبرده شده است. در تاریخ ثعالبى به جز آنچه که در بالا اشاره شد، از زن او شیرین، قصرش تیسفون، درفش کاویانی، رامشگران دربار ساسانی، اسب خسرو به نام شبدیز و فیل سفید دربار نیز به عنوان گنج‌هاى خسرو و عجایب دربار او یاد شده و درباره برخى از آنها توضیحاتى آمده است. در تاریخ ثعالبى آمده است: «شیرین و خسرو در جوانى دلباخته یکدیگر شدند، اما وقتى خسرو به پادشاهى رسید شیرین را فراموش کرد. شیرین که بار دیگر در پى جلب عشق خسرو برآمده بود، روزى در سر راه شکار او قرار گرفت و آتش عشق فراموش شده در دل خسرو روشن شد. اودر همان لحظه او را به زنى گرفت. شیرین بعد از راهیابى به کاخ پس از چندى مریم بانوى اول زرتشتیان را مسموم کرد و خود زن اول دربار شد.»

 

اسب خسرو «شبدیز» هم از دیگر عجائب کاخ اوست که در تاریخ ثعالبى از آن نامى به‌میان آمده است. خسرو گفته بود اگر کسى خبر مرگ «شبدیز» را بدهد او را خواهد کشت. هنگامى که «شبدیز» مرد تنها «باربد» جرات کرد نغمه اى را بخواند و در آن خبر مرگ شبدیز را بدهد. او خواند: «دیگر شبدیز نمى‌خواند و نمى‌چرد.» شاه گفت: «مگر او مرده است.» وباربد گفت: «شاه چنین فرماید.»

 

«باربد» خود نیز از عجائب دستگاه پرویز بود. «سرکس» از خنیاگران دربار که به او حسادت مى‌کرد در فرصتى مناسب او را کشت. خسرو وقتى دانست باربد به دست سرکس کشته شده است دستور قتل «سرکس»را هم داد.

 

تخت طاقدیس. تخت خسرو پرویز را که از فریدون به وی رسیده بود طاقدیس می‌گفتند. گویند جمیع حالات فلکی و نجومی ‌در آن ظاهر می‌شده و آن سه طبقه بوده و در هر طبقه جمعی از ارکان دولت او جابجا قرار می‌گرفته اند و خسرو پرویز بر آن تخت ملحقات و تصرفات کرده بود. طول آن تخت یکصد و هفتاد ذراع و عرض آن یکصد و بیست ذراع و مکلل بجواهر بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۳ ، ۰۸:۴۷
bayat1393 ا.ب

 

 اشتباه از دید بزرگان

 

    

    " هر اشتباهی را علتی است

    (مثل آفریقایی) "

 

    " وقتی همه با من هم عقیده می شوند، تازه احساس می کنم که اشتباه کرده ام.

    (اسکار وایلد) "

 

    " سعادتمند کسی است که از هر اشتباه و خطایی که از او سر می زند، تجربه ای جدید به دست آورد.

    (سقراط) "

 

    " پوزش خواستن پس از اشتباه زیباست، حتی اگر از یک کودک باشد.

    (اُرد بزرگ) "

 

    " بهتر است دوباره سوال کنی، تا اینکه یک راه اشتباه بروی

    (مثل آلمانی) "

 

    " خشم، گرفتن انتقام اشتباه دیگران از خودمان است.

    (الکساندر پوپ) "

 

    " بزرگ ترین اشتباه زندگی هر کس این خواهد بود که از اشتباه بترسد.

   (آلبرت هوبارد) "

 

    " مهم نیست که هدف های انسان در حوزه هنر، کسب و کار، مذهب، ورزش یا ارتباط با مردم قرار دارند. تنها راه پیشرفت این است که خطاها در مراحل اولیه باشند، انسان خطا را بپذیرد و در اثر خطا کردن، پس نزند و پیش برود.

    (جان ماکسول) "

 

    " دو اشتباه بسیار بزرگ وجود دارد: یکی اینکه قبل از موعد اقدام به عمل کنیم و دیگری اینکه فرصت مناسب را از دست بدهیم.

    (پائولو کوئیلو) "

 

    " از اشتباهات خود شرمنده نشوید و آن را جرم ندانید.

    (کنفسیوس) "

 

    " هرگز مرتکب این اشتباه نمی شوم که با کسانی که برای نظرشان احترامی قایل نیستم، بحث کنم.

    (ادوارد گیبون) "

 

    " بزرگ ترین اشتباهی که کسی مرتکب می شود، ترسیدن همیشگی از اشتباه کردن است.

    (هوپارد) "

 

    " آزمایش و خطا بسیار خوب است، تنها یک عیب دارد: مقدار زیادی از سرمایه ای که همه ی ما کم داریم، یعنی زمان، در این راه صرف می شود.

    (آنتونی رابینز) "

 

    " اگر فکر می کنید آموزگارتان سخت گیر است، بسیار در اشتباه هستید. پس از استخدام شدن متوجه خواهید شد که رئیس شما خیلی سخت گیرتر از آموزگارتان است؛ چون امنیت شغلی آموزگارتان را ندارد.

    (بیل گیتس)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۳ ، ۰۸:۴۵
bayat1393 ا.ب

از نظر گاندی این هفت مورد بدون هفت مورد دیگر خطرناکند:

 

ثروت، بدون زحمت – لذت، بدون وجدان – دانش، بدون شخصیت

 

تجارت، بدون اخلاق – علم، بدون انسانیت – عبادت، بدون ایثار

 

سیاست--بدون شرافت

 

این هفت مورد را گاندی تنها چند روز پیش از مرگش بر روی یک تکه کاغذ نوشت و به نوه‌اش داد. اعتقاد بر این است که وی این موارد را در جست و جوی خود برای یافتن ریشه‌های خشونت شناسایی کرد. در نظر گرفتن این موارد، بهترین راه جلوگیری از بروز خشونت در یک فرد و یا جامعه است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۳ ، ۰۸:۴۲
bayat1393 ا.ب

ادیسون

 

ادیسون در سنین پیری پس از کشف چراغ برق یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار می رفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش که ساختمان بزرگی بود هزینه می  کرد. این آزمایشگاه بزرگترین عشق پیرمرد بود.

هر روز اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود

در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتا کاری از دست کسی بر نمی آید و تمام تلاش ماموران فقط جلو گیری از گسترش آتش به سایر ساختمانها است.

آنها تقاضا داشتند که موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود.

پسر با خود اندیشید که احتمالا پیرمرد با شنیدن این خبر سکته می کند و لذا از بیدار کردن پیرمرد منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با تعجب دید که پیر مرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می کند.

پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او می اندیشید که پدر در بدترین شرایط عمرش بسر میبرد.

ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سر شار از شادی گفت: پسر تو اینجایی می بینی چقدر زیباست!

رنگ آمیزی شعله ها را می بینی؟

حیرت آور است!

من فکر می کنم که آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است!

وای ! خدای من، خیلی زیباست!

کاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را می دید.

کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت.

نظر تو چیه پسرم؟

پسر حیران و گیج جواب داد:

پدر تمام زندگیت در آتش می سوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت می کنی؟

چطـور می توانی؟ من تمام بدنم می لرزد و تو خونسرد نشسته ای؟

پدر گفت:  پسرم از دست من و تو که کاری بر نمی آید.

مامورین هم که تمام تلاششان را می کنند. در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظره ایست که دیگر تکرار نخواهد شد.

در مورد آزمایشگاه و باز سازی یا نو سازی آن فردا فکــر می کنیم.الان موقع این کار نیست.

به شعله های زیبا نگاه کن که دیگر چنین امکانی را نخواهی داشت!

توماس آلوا ادیسون سال بعد مجددا در آزمایشگاه جدیدش مشغول کار بود و همان سال یکی از بزرگترین اختراع بشریت یعنی ظبط صدا را تقدیم جهانیان نمود. آری او گرامافون را درست یک سال پس از آن واقعه اختراع نمود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۳ ، ۰۸:۴۱
bayat1393 ا.ب